اصطلاحات ضروری با مثال های کاربردی 6
اصطلاحات ضروری انگلیسی با مثال های کاربردی 6 :
1. I Wouldn’t Dream of It
حتی تصورش را هم نمی کردم
Maria wouldn’t dream of going to the dance without me.
ماریا حتی تصورش را هم نمی کرد که بدون من برقصد.
2. To Eat One’s Own Words
وقتی کسی کدام گپ و یا پیش بینی را اشتباه می کند و بعد حرف اش را پس می گیرد.
I was sure that Smith would win the election, but I suppose I’ll have to eat my own words.
من مطمئن بودم که اسمیت در انتخابات پیروز خواهد شد ، اما گمان می کنم باید حرف های خودم را پس بگیرد.
3. To Keep an Eye On
مراقب کسی یا چیزی بودن، بادقت نگاه کردن.
Keep an eye on my car. I have to go to the bank.
مراقب موترم باش. من باید بانک بروم.
4. Face to Face
رو در رو – وقتی دونفر همدیگر را از نزدیک ملاقات می کند.
The two leaders finally met face to face to discuss an end to the war.
سرانجام این دو رهبر برای گفتگو درمورد پایان جنگ ، رو در رو با هم ملاقات کردند.
5. To Fall in Love/To Be in Love
عاشق شدن – به تدریج در یک رابطه عاشقانه و رمانتیک قرار گرفتن که در نهایت به ازدواج ختم می شود.
I didn’t want to fall in love with Mary, but she’s so wonderful.
نمی خواستم عاشق مری باشم ، اما او بسیار شگفت انگیز و عالی است.