اصطلاحات ضروری با مثال های کاربردی 3
اصطلاحات ضروری انگلیسی با مثال های کاربردی 3 :
1. To Break Down =
وقتی دستگاه و یا ماشین خراب میشود.
The dishwasher has broken down again.
این ماشین ظرف شویی دوباره خراب شده است.
2. To Break the Ice =
وقتی کسی از دیگران در انجام کاری پیشدستی می کند.
The silence was long, but Maria broke the ice with a simple “hello.”
سکوت طولانی بود، اما ماریا با یک “سلام” ساده سکوت را شکست.
3. A Breath of Fresh Air =
وقتی کسی در اوضاع، شرایط و افراد تغییر ایجاد می کند.
No one spoke at first, then John’s little joke came as a breath of fresh air.
هیچ کس در ابتدا صحبت نکرد ، سپس شوخی کوچک جان اوضاع را تغییر داد.
4. Under One’s Breath =
وقتی کسی با صدایی بسیار خفیف و آهسته صحبت می کند.
This film is so boring,” he said under his breath.
او به آهستگی گفت، ” این فلم بسیار خسته کننده است “
5. To Brush up On =
بهتر یادگرفتن، مجددا خواندن
The test is tomorrow. I’d better brush up on the last chapter.
فردا امتحان است، من ترجیح میدهم آخرین چیپتر را بهتر یاد بگیرم.